تو کافی شاپ نشسته بودم یه دختره اومد گفت
ببخشید شما تنهائید؟!
یه پوزخند زدم و یه کام محکم از سیگار گرفتم
با یه صدای خسته گفتم: خیلی وقته ...
گفت: پس من این صندلی رو ببرم اونور صندلی کم داریم….! 😐 😐
یعنی نابود شدم…. میفهمی؟!!! نابود :-| 😓😂😂
تو کافی شاپ نشسته بودم یه دختره اومد گفت
ببخشید شما تنهائید؟!
یه پوزخند زدم و یه کام محکم از سیگار گرفتم
با یه صدای خسته گفتم: خیلی وقته ...
گفت: پس من این صندلی رو ببرم اونور صندلی کم داریم….! 😐 😐
یعنی نابود شدم…. میفهمی؟!!! نابود :-| 😓😂😂
ملانصرالدین وقتی وارد طویله میشد به خرش سلام میکرد…
گفتن: ملا این که خره نمیفهمه که سلامش میکنی…!!!
گفت: اون خره ولی من آدمم،
من آدم بودن خودم رو ثابت میکنم، بذار اون نفهمه!
حالا شما هم اگه به کسی احترام گذاشتی حالیش نبود،
اصلا ناراحت نباشید،
شما آدم بودن خودتون رو ثابت کردید،
بذار اون نفهمه!!
ﭘﺴﺮﻩ هشت سالشه ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ: ﺁﯾﻔﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﻨﮓ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺳﻦ اون ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻭﺍﺳﻢ ﺧﺮﯾﺪ
ﺑﻮﯼ ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺭﺩﻣﺶ ! 😐
ﺷﻮﻫﺮﺧﺎﻟﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﻴﮕﻪ: ﻣﻦ ﺭﻭ تو تلگرام ﻧﺎﻡﻧﻮﻳﺴﯽ کن …
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺁﺯﻣﻮﻧﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺧﺒﺮﺕ ﻣﻴﮑﻨﻢ!
ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻓﺘﺮﭼﺶ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ؟؟😂😂
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺻﻒ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ با پسره دعواش شد.
دختره گفت:
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺍﻭﻣﺪﻥ اینجا ادعاشونم میشه!!!
پسره هم گفت:
ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﻭﻣﺪ ﺷﻬﺮ، ﮔﻠﻪ ما ﺑﯽ ﭼﻮﭘﻮﻥ ﻣﻮﻧﺪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻭﺧﺘﯿﻢ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ!
ﻣﯿﮕﻦ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ ﺩﺍﺷﺘﻪ به پسره ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ شاباش میداده...😂😂😂
پیرمرد به تعمیرگاه موبایل رفت با دستان لرزان
گوشیشو از جیبش درآورد داد به تعمیرکار
تعمیرکار که فهمیده بود قضیه چیه گفت:
پدر جان گوشیت خراب نیست شاید بچه هاتون سرشون شلوغه زنگ نمیزنن
پیرمرد با صدای خسته گفت: زر نزن مموری هش گیگ گرفتم هایده بریزی 😂😂😂
ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺭﻭ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻓﺮﺷﺘﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﻨﺪ
ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ!!🤓
یارو ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ:
ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻟﺐ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ، ﺑﻠﻨﺪ ﺻﻠﻮﺍﺕ😝😂😂😂
ﺁﺑﺮﯾﺰﺵ ﺑﯿﻨﻰ ﺩﺍشتم،
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ ﻗﺮﺹ ﺿﺪﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ،
ﺗﻮ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒﯿﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ شده بود:
ﺳﺮ ﺩﺭﺩ و ﺳﺮﮔﯿﺠﻪ
ﺣﺎﻟﺖ ﺗﮭﻮﻉ
ﺍﺧﺘﻼﻝ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ
ﻧﺎﺭﺳﺎﯾﻰ ﮐﺒﺪ
ﺳﮑﺘﻪ ﻗﺒﻠﻰ و ﺳﮑﺘﻪ ﻯ ﻣﻐﺰﻯ
ﻣﺮﮒ ﻧﺎﮔﮭﺎﻧﻰ !😂😐
دیدم زندگی با آبریزش بینی خیلی از مرگ بهتره بیخیال قرصه شدم 😐😐
اونقد که تو خونه به توالت گفتیم "تالار اندیشه"
وقتی پسر عموم کارت دعوت عروسیش رو بهمون داد، روش نوشته بود مکان: تالار اندیشه
داداش کوچیکم اومده ازم می پرسه:
داداشی عمو اینا واسه چی جشن عروسی مهدی رو تو توالت میگیرن؟؟😐😂😐
یارو بدون هیچ پیش زمینهای بهم پیام داده:
سلام، تقویم
دو ساعته فکر میکنم تقویم منظورش چیه؟🤔
نگو مثلا داره معرفی میکنه منظورش اینه
تقویام _ تقوی هستم😂😂😂
زنگ زدم به داداشم گفتم:
برو تو سايت دانشگاه نمره هامو نگاه کن
فقط جلوي بابا تابلو نکن،
اگه يک درس افتاده بودم بگو سلام عليکم
اگه دو تا درس بود بگو سلام عليکم و رحمت الله
اگه سه تا درس بود بگو سلام عليکم و رحمت الله و برکاته!!
خلاصه يه جور که بابا متوجه نشه.
خان داداش ماهم رفت چک کرد به حالت شوک زده زنگ زد بهم گفت:
السلام عليکم و رحمت الله و برکاته ان الله و ملائکته یصلون علي النبي يا ايها الذين امنو سلو عليه و سلمو تسليما !
ﺩﺧـﺘﺮﻩ pm ﺩﺍﺩﻩ:
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﻣﯿﺎﻡ تلگرام ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺑﻪ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﺒﻠﺖ ﮐُﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ
ﻣﯿﮕﻢ: ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﭼﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ:
دامن ﻣﺸﮑﯽ ﻭ پیراهن ﺯﺭﺩ 😐
كاری به جوابش ندارم ولی آخه این چه تیپیه!! 😕😂
دو روز رو مخ دختره کار کردم بهش گفتم بیا بریم pv
گفت: میترسم یکى مارو ببینه!😐
مثل تموم عالم... حال منم خرااابه خرااابه خرااااابه! 😂😂
بابام داشت نماز میخوند یهو داد زد: الله اکبر، الله اکبر!
دویدم گفتم چیه بابا در میزنن؟
الله اکبر😳
گوشیت زنگ خورد؟
الله اکبر😳
مهرت گم شد؟
الله اکبر😳
کسی طوریش شده؟
الله اکبر😳
بو سوختنی میاد؟
الله اکبر😳
جک جونور دیدی؟
الله اکبر😳
گفتم خب بابا یکم راهنمایی کن..!!!
با عصبانیت داد زد:
الله اکبر..😡😡😡
(دستشم به نشونه ی خاک بر سرت تکون داد)
بعد که نمازش تموم شد گفت: خاک تو سر نفهمت!
یه ساعته دارم میگم نزن یه کانال دیگه دارم اخبار گوش میدم!!😐
دیشب خواب دیدم شوهرم رفت زیر تریلی هجده چرخ
با داد از خواب پریدم
تا نیم ساعت میلرزیدم گوشیمو ور داشتم بهش زنگ زدم
دیدم شارژم صفره خودمو به در و دیوار میکوبیدم
یهو یادم اومد من ازدواج نکردم
بعد که آروم شدم یادم اومد پسرم😐😐
با موتور رفیقم رفتم در مدرسه دخترونه تک چرخ بزنم که مخ بزنم
خوردم زمین
یکی از دخترا اومد گفت داداش بیا این شماره م خودتو به کشتن نده😂
دیروز رفتم کبابی نوشته بود:
100٪ گوسفندی
بعد از خوردن کباب فهمیدم با من بوده!
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ، ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﺑﭽﺶ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪ. ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ؟؟؟؟
ﻣﯿﮕﻪ: ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ، ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺪﻩ ﯾﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺣﮑﻤﺘﺶ ﺑﻤﻮﻧﻦ!!!
ﻣﻦ😳
ﺣﮑﻤت😆
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺟﯿﻢ😐
ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ😁
دیشب انقدر خوابیدم که
ساعت ده و نیم صبح رختخوابم یه تکونی بهم داد
و گفت داداشی اگه اشکال نداره برو رو کاناپه بخواب مام یه استراحت بکنیم 😂😂
ﺑﻪ ﻳﻪ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﻭ ایرانی ﻧﻔﺮﻱ 50 ﺗﺎ ﻣﻮﺯ ﻭ ﻳﮏ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩﻥ
ﮔﻔﺘﻦ: ﺑﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻦ 50 ﺗﺎ ﻣﻮﺯ ﺑﻪ ﻣﻴﻤﻮﻧﺘﻮﻥ
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻬﺶ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻳﺎﺩ ﺑﺪﻳﺪ.
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺩﻳﺪﻥ ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ 50 ﺗﺎﻣﻮﺯﻭ ﺩﺍﺩﻩ
ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻫﻴﭽﻲ ﻳﺎﺩ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ
ﺁﻟﻤﺎﻧﯿﻪ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ
ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮﺍﻏﻪ ایرانیه ﺩﻳﺪﻥ 49
ﺗﺎ ﻣﻮﺯﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﻭ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯿﮕﻪ:
مَمَد تورو خدا آخریو نصف کن با هم بخوریم !😂😂😂
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺍﺑﺘﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ،
ﻭﺍﻳﻤﻴﺴﺎﺩﻳﻢ ﺗﻮ ﺻﻒ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻇﻤﻤﻮﻥ می اومد می ﮔﻔﺖ:
ﻳﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﺑﮕﻴﺪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺮﺳﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ!
ﻣﺎ ﻫﻢ که اسکول
ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﻐﻠﻴﻪ، ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺟﻴﮕﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﺩﻳﻢﮐﻪ
ﺟﯿﮕﺮﻣﻮﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﺪ.
ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺑﻪ عمه ﻧﺎﻇﻢ ﺳﻼﻡ ﻋﺮﺽ ﻣﯿﮑﻨﻢ..😂
تو تاكسی منتظر يه مسافر بوديم كه راه بيفته، يكی از مسافرا گفت:
موافقيد كه كرايه ی اون یه نفر رو باهم حساب كنيم تاکسی راه بیفته؟
مسافر جلويي گفت: نه نه من نمیدم!!
اون تو خونش لم داده من كرايشو بدم؟...!!!😐😐😂
دختره ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ... !!!!
ﺍﻧﮕﺎﺭﯼ ﻣﺎ مجرد و ﻭﺣﺸﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ😐
همسایه مون ۳تا زن داره و ۱۲تادوس دختر
اونوقت بهم میگه تو چرا هنوز مجردی!؟
کثافت اشغال توچیزی گذاشتی بمونه واسه ما😐😂
تو یه آزمون استخدام واسه سازمان سیا (CIA)
سه نفر به مرحله پایانی رسیدن
یه ایتالیائی، یه ژاپنی و یه ایرانی !!!
آخرین امتحان این بود که به هر کدوم یه تفنگ دادن و گفتن: باید این اسلحه رو بردارید و برین تو این اتاق و همسرتون رو بکشید!!!
مرد ایتالیائی به گریه افتاد و گفت من اینکارو نمیتونم بکنم !!!
مرد ژاپنی رفت تو اتاق و با گریه برگشت و گفت من نمیتونم اینکارو بکنم!!!
مرد ایرانی رفت تو اتاق بعد از چند دقیقه سر صدا و جیغ و داد از اتاق اومد بیرون !!!
گفتن چیکار کردی ؟؟؟
گفت تو اسلحه گلوله قلابی گذاشته بودن با صندلی زدم کشتمش 😐😂😂
ﺷﻮﻫﺮ: ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﭘﺎﺭﮎ ﻭﺭﺯﺵ 😊
ﺯﻥ: ﭼﯽ؟ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﻦ ﭼﺎﻗﻢ؟ 😡
ﺷﻮﻫﺮ: ﺧﺐ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ﻧﯿﺎ ...
زﻥ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ اینه که ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻠﻢ؟ 😡
ﺷﻮﻫﺮ: ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﺧﺎﻧﻮﻡ ...
ﺯﻥ:ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻋﺼﺒﯽ ﺍﻡ؟ 😕
ﺷﻮﻫﺮ: ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﻮﺩ 😨
ﺯﻥ: ﭘﺲ ﻣﻦ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﺍﻡ؟
ﺷﻮﻫﺮ: باشه ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺮﻡ.
ﺯﻥ: ﭼﯽ؟ ﺗﻨﻬﺎ؟ ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ؟ ﺑﺎ ﮐﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺷﻮﻫﺮ: ﺍﺻﻼ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ، ﺟﺎﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺲ ﺑﺮﯾﻢ 😩
ﺯﻥ: ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺗﻮﺍﻡ؟ 😂😂😂
... و همچنان دانشمندان در جستجوی شناخت این موجود عجیب ناشناخته هستن 😂😁
ﺑﻪ ﻋﻤﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺯﻧﺪگی ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻋﻤﻪ ! ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ؟!!
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﻓﺤﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ 😕😂
رفیقم از ایران زعفرون میبره چین میفروشه
از اونجا هم ساعت میاره ایران میفروشه الانم یه بنز زیره پاشه
من از این گروه جوک کپی میکنم میبرم تو اون گروه از اونجا هم عکس کپی میارم تو این گروه!
یه پرایدم داشتم اونم فروختم اینترنتمو شارژ کردم!!!
پسره ﺍﮔﻪ یه ﮐﭙﯽ ﺍﺯ ﻗﯿﺎﻓﺸﻮ ﺑﺒﺮﻩ ﺑﺎﻧﮏ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ
ﺑﻬﺶ ﻭﺍﻡ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺗﻌﻠﻖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ:
ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺑﺒﻨﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻦ، ﻣــــــــــﺎﻫﺘﻮ ﺩﯾﺪﯼ؟
یعنی کاکتوس اعتماد به نفس اینو داشت
سالی سه بار هلو میداد!!!
ﻫﻔﺘﻪ ﯼ ﭘﯿﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻼﺳﻤﻮﻥ ﺑﺮﯾﻢ ﻭﯾﻼﯼ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ ..
ﯾﻬﻮ ﻭﺳﻂ ﺭﺍﻩ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﺎ ﺍﺻﻦ ﻭﯾﻼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ
ﻣﻨﻮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺑﺨﺮﻡ
ﻓﻘﻂ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﻥ. ﻫﺮﮐﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺑﺪﻩ
ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻪ😂😂
دیروز با یکی از همکارا بحث میکردم توهین کرد جوابشو ندادم.
دوستم بهم گفت آفرین
شعورت رو نشون دادی با این سکوت😌
امروز دوستم با همون همکارم بحثشون شد بش گفت:
ببین! من فلانی نیستم مثه بُــز نگات کنما
میزنم لِهِت میکنما!!!😐
منو میگف😕😕😕
دوست هم دوستای قدیم!
رفته بودم قصابی، خیلی هم شلوغ بود
قصابه گوشت هرکی که آماده میشد
اینجوری صداش میزد:
گوساله کی بود؟؟؟؟
گوسفند بیا جلو!
به یکی هم گفت: تو گوسفندی ؟؟؟؟
گفت نه اقا من گاوم
خوشبختانه من جیگر خواسته بودم 😜😜😎😎
گفت جیگر بیاد جلو 😎
زن به شوهرش میگه: دیشب خواب دیدم برام یه انگشتر الماس خریدی
به نظرت تعبیرش چیه؟! 😍
شوهرش میگه تا شب تولدت صبر کن معلوم میشه 😎
زن شب تولدش با کلی ذوق و شوق کادوشو باز می کنه
می بینه توش یه کتاب تعبیر خوابه!!! 😎😎😎
اتوبوس تو برف گیر میکنه ...
راننده میگه: بیاین پایین تا زیر چرخ زنجیر بزنیم...
دختره میگه: نه من سردمه همینجا تو ماشین سینه میزنم...!!!😳😳😳
خدایا اینو دیگه شفا نده بزار یه کم بخندیم😂😂😂
میخوام بهش پیشنهاد ازدواج بدم دیگه پیر نمیشم!!
رفتم مغازه سیگار بگیرم
گفتم: آقا یه بسته وینستون بده
مغازه دار گفت: لایت باشه؟
یهو یکی از پشت سرم گفت: آره لایت باشه بچم گلوش اذیت نشه
برگشتم دیدم بابام پشت سرمه!
مراسم تشییع باقیمانده پیکر اینجانب فردا راس ساعت 9 انجام می شود!
من: بابا تو امتحان 9 گرفتم
بابا: تو خنگی به مامانت نمیرفتی نمیشد؟ جلو چشام نباش
من: بابا تو امتحان 15 شدم
بابا: چرا 18 نشدی؟
من: بابا تو امتحان 18 شدم
بابا: یه روز نشد بیای بگی 20 شدم
من: بابا جووووووون 20 شدم
بابا: بخون پسرم، به خاطر خودت داری میخونی، به خاطر من که نمیخونی!!
سر کلاس عربی:
آقای معلم:
اگه ببینم کسی سر کلاس من فارسی صحبت کنه باید بره بیرون
من به دوستم:
الخودکار المشکی الداری ؟!
دوستم: البله الدارم ، البفرمایید !!!
نیمکت بغلی : الـــخخخخخخخ
کلاس : الــــخخخخخخخخخخخخ
معلم: الکصافطان!!!
یکی از دلایل اینکه تا حالا نرفتم خارج اینه که
از توالت فرنگی بلد نیستم استفاده کنم والااا!
یبار اومدم یاد بگیرم نیروی جاذبه کار نکردم همه جام خیس شد!!!
دیشب بابام ازم پرسید گوشیتو فارسی کردی؟
من گفتم: نه نبردم فارسیش کنم چون باید Root بشه…!
یهو مامانم کاملا جدی گفت: خب بده یکی ببره که روش بشه!
هیچی دیگه تا صبح خودمو کوبیدم تو در و دیوار!!
بچه همسايمون كارنامه كلاس دومشو گرفته
باباش براش جايزه ايكس باكس خريده،💭
اونوقت من كنكور كه قبول شدم
بابام وام دانشجوييم رو گرفت با رفيقاش رفت ارمنستان 😐😅
یه بارم دخترا سر من دعواشون شد. 😊
رفته بودم خونه شون خاستگاری خواهر بزرگه میگفت واسه تو اومده
خواهر کوچیکه میگفت نخیر واسه تو اومده!!!!!
کارت عروسی بابا ننمو پیدا کردم...
تاریخش 21 تیر 63 بود...
تاریخ تولد منم 20 فروردین 64...!
مهلت ندادن شب شه...!
معلوم نیس من عامل ازدواج بودم یا حاصل ازدواج...!😂😂😂
رفیقم پیام داده میگه میدونی قیمت نبات چقده ؟
گفتم نه
گفت قیمت نقل چطور ؟
گفتم نه
گفت باید هم ندونی، از قدیم گفتن: خر چه داند قیمت نقل و نبات...!!!
ﺑﻪ دوستم ﻣﯿﮕم ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺑﺎ ﺣﺮﻓﺎﻡ ﺳﺮﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻡ.
ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ بابا ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ منم حواسم جای دیگه بود!!
اصلا توقع نداشتم این همه همدردی کنه!!
بابام میگه: خجالت بکش
ناپلئون سن تو بود شاگرد اول کلاس بود.
بعد من گفتم:
بابا ناپلئون به سن شما بود امپراطور بود!
هیچی دیگه
الان تو آشغالی سر کوچمون خوابیدم
گربه ها سلام میرسونن!!
ورداشته واسه اسب و خر و گوسفند و شتر کشتی ساخته
اونوخت واسه من یه دوچرخه نخریده...!!😒☹️
پسر نوح در حال عرق خوری و درد و دل کردن با بَدان...!!!
تنها باری که کسی من رو با یه سلبریتی اشتباه گرفت،
تو ۸ سالگیم بود.
واسه اولین بار رفتم تو کوچه، همه بچهها جیغ کشیدن سمندوووون و فرار کردن!! 😕😕
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺷﺐ ﺩﻳﺮ ﻣﻴﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ
ﺯﻧﺶ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻴﺪﺍﺩ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﻨﻮ ﻧﺒﻴﻨﻰ ﭼﻪ ﺣﺴﻰ ﺑﻬﺖ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺪﻩ ؟
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻰ ﻣﻴﮕﻪ ﺧﻴﻠﻰ ﻋﺎﻟﻰ ﻣﻴﺸﻪ !
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺸﻮ ﻧﺪﯾﺪ
ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺸﻮ ﻧﺪﯾﺪ
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺎﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺸﻮ ﻧﺪﯾد ...
ﺧﻼﺻﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻭﺭﻡ ﭼﺸﻤﻪ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺯﻧﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ !! 😂😂😂
خانومه از شوهرش میپرسه:
تو زن خوشگل دوست داری یا زن عاقل؟!
شوهرش میگه: هیچکدوم عزیزم ...!
من فقط تو رو دوس دارم!!!😅😅😅
يعني اگه ما توي يه خونه با ١٠ تا اتاقم باشيم ....
اين ٤ تا عضو خانواده ي ما يه جوري خودشونو تو خونه پخش مي كنن كه،
تو هيچ نقطه اي از خونه نمي توني تنها باشي 😐
يعني بارسلونا هم اينطوری از فضاهای خالی زمين استفاده نمي كنه!
تعداد صفحات : 4