loading...
:: جوک مستر :: سایت جامع جوک,طنز,لطیفه,داستان, اس ام اس
جوک مستر بازدید : 381 1395/07/06 نظرات (0)

قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید . همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود بردند . حکیم بعد از ضد عفونی زخم میخواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است . می خواست آن را بیرون بکشد اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت: زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.

به ادامه مطلب بروید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 350
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 61
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 69
  • بازدید ماه : 137
  • بازدید سال : 2,538
  • بازدید کلی : 314,686